در یک اکتشاف نادر، یک ساز صدفی 3000 ساله در غاری که محل آیینهای مذهبی باستانی بوده کشف شد. این ساز صدفی آنقدر سالم است که محققین آن را نواختند تا درکی از موسیقی و آیینهای آن دوران به دست بیاورند محققین در سال 2001/ 1380 در یکی از خوششانسترین اکتشافات خود در یکی از مناطق پرو، که در قرنها پیش یک مرکز مذهبی به شمار میرفته است، سازی را پیدا کردند که کاملا سالم باقی مانده است، آنقدر سالم که میتوان آن را دوباره نواخت. دانشمندان برای درک فضای مراسم در آن زمان و فهمیدن موسیقی این ساز، لب بر این صدف 3000 ساله گذاشتند و آن را نواختند. آنها بالاخره نتایج مطالعات خود روی این ساز را منتشر کردند، هرچند هنوز کامل نیست. ساز کشف شده در واقع یک صدف است که سوهانزده و رنگشده است و طرحهایی هم روی آن کشیده شده است. دهانه آن خیلی خوب ساخته شده و فرورفتگیهایی به شکل حرف V انگلیسی روی آن حک شدهاند. محققین بر این باورند که این فرورفتگیها یا جای قرار گرفتن انگشتان نوازنده بوده و یا برای این کنده شده که نوازنده در حین نواختن ساز در حال راه رفتن، بتواند جلویش را ببیند! برای کشف مسیر صدای این ساز، دانشمندان چهار میکروفون کوچک را در دهان نوازنده، دهانه ساز، بدنه اصلی ساز صدفی و خروجی بزرگ آن نصب کردند. مانند شیپور، این ساز هم فقط یک یا دو تن صدا تولید میکند. اما با تغییر زاویه و محل دست نوازنده، گام تغییر میکند، درست مانند شیپور فوانسوی. با توجه به این که این ساز 3هزار ساله درون غاری سنگی پیدا شده که محل آیینهای مذهبی باستانی بوده، دانشمندان معتقدند که نواختن ساز صدفی در آن فضا، باعث ایجاد نوعی حالت سردرگمی و گیجی میشده؛ چون بازتاب صدا از چندین جهت، اجازه نمیداده که افراد بتوانند تشخیص بدهند صدا در حقیقت از کدام طرف میآید. به گفته محققینی که روی اثرات صدا بر رفتار مطالعه میکنند، به احتمال زیاد از این ساز برای تاثیرگذاری روی رفتار افراد استفاده میشده است. هنوز سوالهای بیجواب زیادی در این مورد وجود دارد که نیاز به مطالعات بیشتری دارد. |
در یک اکتشاف نادر، یک ساز صدفی 3000 ساله در غاری که محل آیینهای مذهبی باستانی بوده کشف شد. این ساز صدفی آنقدر سالم است که محققین آن را نواختند تا درکی از موسیقی و آیینهای آن دوران به دست بیاورند محققین در سال 2001/ 1380 در یکی از خوششانسترین اکتشافات خود در یکی از مناطق پرو، که در قرنها پیش یک مرکز مذهبی به شمار میرفته است، سازی را پیدا کردند که کاملا سالم باقی مانده است، آنقدر سالم که میتوان آن را دوباره نواخت. دانشمندان برای درک فضای مراسم در آن زمان و فهمیدن موسیقی این ساز، لب بر این صدف 3000 ساله گذاشتند و آن را نواختند. آنها بالاخره نتایج مطالعات خود روی این ساز را منتشر کردند، هرچند هنوز کامل نیست. ساز کشف شده در واقع یک صدف است که سوهانزده و رنگشده است و طرحهایی هم روی آن کشیده شده است. دهانه آن خیلی خوب ساخته شده و فرورفتگیهایی به شکل حرف V انگلیسی روی آن حک شدهاند. محققین بر این باورند که این فرورفتگیها یا جای قرار گرفتن انگشتان نوازنده بوده و یا برای این کنده شده که نوازنده در حین نواختن ساز در حال راه رفتن، بتواند جلویش را ببیند! برای کشف مسیر صدای این ساز، دانشمندان چهار میکروفون کوچک را در دهان نوازنده، دهانه ساز، بدنه اصلی ساز صدفی و خروجی بزرگ آن نصب کردند. مانند شیپور، این ساز هم فقط یک یا دو تن صدا تولید میکند. اما با تغییر زاویه و محل دست نوازنده، گام تغییر میکند، درست مانند شیپور فوانسوی. با توجه به این که این ساز 3هزار ساله درون غاری سنگی پیدا شده که محل آیینهای مذهبی باستانی بوده، دانشمندان معتقدند که نواختن ساز صدفی در آن فضا، باعث ایجاد نوعی حالت سردرگمی و گیجی میشده؛ چون بازتاب صدا از چندین جهت، اجازه نمیداده که افراد بتوانند تشخیص بدهند صدا در حقیقت از کدام طرف میآید. به گفته محققینی که روی اثرات صدا بر رفتار مطالعه میکنند، به احتمال زیاد از این ساز برای تاثیرگذاری روی رفتار افراد استفاده میشده است. هنوز سوالهای بیجواب زیادی در این مورد وجود دارد که نیاز به مطالعات بیشتری دارد. |
در یک اکتشاف نادر، یک ساز صدفی 3000 ساله در غاری که محل آیینهای مذهبی باستانی بوده کشف شد. این ساز صدفی آنقدر سالم است که محققین آن را نواختند تا درکی از موسیقی و آیینهای آن دوران به دست بیاورند محققین در سال 2001/ 1380 در یکی از خوششانسترین اکتشافات خود در یکی از مناطق پرو، که در قرنها پیش یک مرکز مذهبی به شمار میرفته است، سازی را پیدا کردند که کاملا سالم باقی مانده است، آنقدر سالم که میتوان آن را دوباره نواخت. دانشمندان برای درک فضای مراسم در آن زمان و فهمیدن موسیقی این ساز، لب بر این صدف 3000 ساله گذاشتند و آن را نواختند. آنها بالاخره نتایج مطالعات خود روی این ساز را منتشر کردند، هرچند هنوز کامل نیست. ساز کشف شده در واقع یک صدف است که سوهانزده و رنگشده است و طرحهایی هم روی آن کشیده شده است. دهانه آن خیلی خوب ساخته شده و فرورفتگیهایی به شکل حرف V انگلیسی روی آن حک شدهاند. محققین بر این باورند که این فرورفتگیها یا جای قرار گرفتن انگشتان نوازنده بوده و یا برای این کنده شده که نوازنده در حین نواختن ساز در حال راه رفتن، بتواند جلویش را ببیند! برای کشف مسیر صدای این ساز، دانشمندان چهار میکروفون کوچک را در دهان نوازنده، دهانه ساز، بدنه اصلی ساز صدفی و خروجی بزرگ آن نصب کردند. مانند شیپور، این ساز هم فقط یک یا دو تن صدا تولید میکند. اما با تغییر زاویه و محل دست نوازنده، گام تغییر میکند، درست مانند شیپور فوانسوی. با توجه به این که این ساز 3هزار ساله درون غاری سنگی پیدا شده که محل آیینهای مذهبی باستانی بوده، دانشمندان معتقدند که نواختن ساز صدفی در آن فضا، باعث ایجاد نوعی حالت سردرگمی و گیجی میشده؛ چون بازتاب صدا از چندین جهت، اجازه نمیداده که افراد بتوانند تشخیص بدهند صدا در حقیقت از کدام طرف میآید. به گفته محققینی که روی اثرات صدا بر رفتار مطالعه میکنند، به احتمال زیاد از این ساز برای تاثیرگذاری روی رفتار افراد استفاده میشده است. هنوز سوالهای بیجواب زیادی در این مورد وجود دارد که نیاز به مطالعات بیشتری دارد. |
البته بهتره بگیم قدرت آمریکا
ببینی بد نیست ولی برای کسی تعریف نکن
ادامه مطلب ...یعنی اگه نبینی تمام دنیای خودت و خودم و خودش و خودمون هدر رفته
نامردی نبینی!!!!!!
ادامه مطلب ...شجاعت یعنی این...یکی از دبیرستان های تهران هنگام برگزاری امتحانات سال ششم دبیرستان
به عنوان موضوع انشا این مطلب داده شد که:
”شجاعت یعنی چه؟”
محصلی در قبال این موضوع فقط نوشته بود :
” شجاعت یعنی این ”
و برگه ی خود را سفید به ممتحن تحویل داده بود و رفته بود !
اما برگه ی آن جوان دست به دست دبیران گشته بود و
همه به اتفاق و بدون …استثنا به ورقه سفید او نمره ۲۰ دادند
فکر میکنید اون دانش آموز چه کسی می تونست باشه؟
.
.
.
.
!!!دکتر شریعتی!!!
البته نویسنده گفته که تا حد زیادی ممکنه این قول درست نباشه چون ششم ابتدایی در کار نیست و ..... بهرحال چون جالب بود درج کردم
امیدوارم خوشتون اومده باشه
اگه میخواهید نظرتون رو راجع به کل وبلاگ بنویسید
موفق باشید
عکس: پوستری عجیب درباره رابطه بی حجابی زنان و بی غیرتی مردان!! |
عکس هایی از ماشین های تاپ دنیا
اگه ببینی دیووووووووونه میشی
ادامه مطلب ... ۱۸سال پیش من در شرکت سوئدى ولوو استخدام شدم. کار کردن در این شرکت تجربه جالبى براى من به وجود آورده است. اینجا هر پروژهاىحداقل ٢ سال طول میکشد تا نهایى شود، حتى اگر ایده ساده و واضحى باشد. این قانوناینجاست. جهانى شدن (globalization) باعث شده است که همه ما در جستجوى نتایج فورىو آنى باشیم. و این مشخصاً با حرکت کند سوئدیها در تناقض است. آنها معمولاً تعدادزیادى جلسه برگزار میکنند، بحث میکنند، بحث میکنند، بحث میکنند و خیلى به آرامىکارى را پیش میبرند. ولى در انتها، این شیوه همیشه به نتایج بهترى میانجامد. بهعبارت دیگر:
1- سوئد در حدود 450000 کیلومتر مربع وسعت دارد..
2- سوئد حدود 9میلیون جمعیت دارد. ٣- استکهلم، پایتخت سوئد که به پایتخت اسکاندیناوی نیزمشهور است حدود 780000 نفر جمعیت دارد.
4- ولوو، اسکانیا، ساب، الکترولوکس واریکسون برخى از شرکتهاى تولیدى سوئد هستند.
اولین روزهایی که در سوئد بودم، یکى از همکارانم هر روز صبح با ماشینش مرا از هتل برمیداشت و به محل کار میبرد. ماه سپتامبر بود و هوا کمى سرد و برفى. ما صبحها زود به کارخانه میرسیدیم و همکارم ماشینش را در نقطه دورى نسبت به ورودى ساختمان پارک میکرد. در آن زمان، ٢٠٠٠ کارمند ولوو با ماشین شخصى به سر کار میآمدند.
روز اول، من چیزى نگفتم، همین طور روز دوم و سوم. روز چهارم به همکارم گفتم: آیا جاى پارک ثابتى داری؟ چرا ماشینت را این قدر دور از در ورودى پارک میکنى در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟
او در جواب گفت: براى این که ما زود میرسیم و وقت براى پیادهرفتن داریم. این جاها را باید براى کسانى بگذاریم که دیرتر میرسند و احتیاج به جاى پارکى نزدیکتر به در ورودى دارند تا به موقع به سرکارشان برسند. تو این طور فکر نمیکنی؟
میزان شرمندگى مرا خودتان حدس بزنید.
این روزها، جنبشى در اروپا راه افتاده به نام غذاى آهسته (Slow Food). این جنبش میگوید که مردم باید به آهستگى بخورند و بیاشامند، وقت کافى براى چشیدن غذایشان داشته باشند، و بدون هرگونه عجله و شتابى با افراد خانواده و دوستانشان وقت بگذرانند. غذاى آهسته در نقطه مقابل غذاى سریع (FastFood) و الزاماتى که در سبک زندگى به همراه دارد قرار میگیرد. غذاى آهسته پایه جنبش بزرگترى است که توسط مجله بیزنس طرح شده و یک "اروپاى آهسته" نامیده شده است. این جنبش اساساً حس شتاب و دیوانگی به وجود آمده بر اثر نهضت جهانى شدن را زیر سوال میبرد. نهضتى که کمیّت را جایگزین کیفیت در همه شئون زندگى ما کرده است.
مردم فرانسه با وجودى که ٣٥ ساعت در هفته کار میکنند امّا از آمریکائیها و انگلیسیها مولّدترند. آلمانیها ساعت کار هفتگى را به 28/8 ساعت تقلیل دادهاند و مشاهده کردهاند که بهرهورى و قدرت تولیدشان ٢٠درصد افزایش یافته است. این گرایش به آهستگى و کندکردن جریان شتاب آلود زندگى، حتى نظر آمریکائیها را هم جلب کرده است.
البته این گرایش به عدم شتاب، به معنى کمتر کار کردن یا بهرهورى کمتر نیست. بلکه به معنى انجام کارها با کیفیت، بهرهورى و کمال بیشتر، با توجه بیشتر به جزئیات و با استرس کمتر است.. به معنى برقرارى مجدّد ارزشهاى خانوادگى و به دست آوردن زمان آزاد و فراغت بیشتر است.
به معنى چسبیدن به حال در مقابل آینده نامعلوم و تعریف نشده است. به معنى بها دادن به یکى از اساسیترین ارزشهاى انسانى یعنى ساده زندگى کردن است. هدف جنبش آهستگى، محیطهاى کارى کم تنشتر، شادتر و مولّدترى است که در آن، انسانها از انجام دادن کارى که چگونگى انجام دادنش را به خوبى بلدند، لذت میبرند. اکنون زمان آن فرا رسیده است که توقف کنیم و درباره این که چگونه شرکتها به تولید محصولاتى با کیفیت بهتر، در یک محیط آرامتر و بیشتاب و با بهرهورى بیشتر نیاز دارند، فکر کنیم.
بسیارى از ما زندگى خود را به دویدن در پشت سر زمان میگذرانیم امّا تنها هنگامى به آن میرسیم که بر اثر سکته قلبى یا در یک تصادف رانندگى به خاطر عجله براى سر وقت رسیدن به سر قرارى، بمیریم.
بسیارى از ما آنقدر نگران و مضطرب زندگى خود در آینده هستیم که زندگى خود در حال حاضر، یعنى تنها زمانى که واقعاً وجود دارد را فراموش میکنیم.
همه ما در سراسر جهان، زمان برابرى در اختیار داریم. هیچکس بیشتر یا کمتر ندارد. تفاوت در این است که هر یک از ما با زمانى که در اختیار داریم چکار میکنیم. ما نیاز داریم که هر لحظه را زندگى کنیم. به گفته جان لنون، خواننده معروف: زندگى آن چیزى است که براى تو اتفاق میافتد، در حالى که تو سرگرم برنامهریزیهاى دیگرى هستى.
به شما به خاطر این که تا پایان این مطلب را خواندید تبریک میگوئیم. بسیارى هستند که براى هدر ندادن زمان، از وسط مطلب آن را رها میکنند تا از قافله جهانى شدن عقب نمانند!